علم گرفتار سانسور و تبعیض رسانهای/ وقتی اسمی از دانشمندان آسیایی و آفریقایی به میان نمیآید
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۲۰۴۹۱۰
به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ چندی پیش یک دانشمند چینی از خدمات شهروندی و اداره مهاجرت آمریکا درخواست کرد تا اقامت دائمی دریافت کند؛ با این فکر که شانس بیشتری در تحقیقات خواهد داشت. او یک زیستشناس ماهر است و همانطور که در ویزای نخبگان آمریکایی (EB-1A) تصور میکرد مقالات خبری در رسانههای برتر از جمله نیویورک تایمز که تحقیقات او را پوشش میدهد، «توانایی خارقالعاده» او را در علوم نشان میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این موضوع باعث شد که چند محقق کنجکاو شوند که چه چیزی بر تصمیمات روزنامهنگاران و خبرنگاران تاثیر میگذارد که نام کدام محقق را در داستانهای خبری خود بیاورند. این در حالی است که رسانههای خبری نقش کلیدی در انتشار یافتههای علمی جدید به عموم مردم دارند. از سوی دیگر، پوشش یک مطالعه خاص برای تیم تحقیقاتی و موسسات آنها اعتبار به همراه دارد و سپس عمق و کیفیت پوشش، درک عمومی را از اینکه چه کسی علم خوب انجام میدهد، شکل میدهد. گاهی حتی پوشش خبری میتواند بر مشاغل فردی نیز تاثیرگذار باشد.
هویت اجتماعی دانشمندانآیا هویت اجتماعی دانشمندان مانند قومیت یا نژاد نقشی در پوشش خبری دستاوردهای علمی آنها دارد؟ پاسخ به این سوال ساده نیست. از یک سو، با توجه به حضور کم اقلیتها در رسانههای جریان اصلی آمریکا، ممکن است تعصب نژادی وجود داشته باشد. از سوی دیگر، روزنامهنگاری علمی به دلیل استاندارد بالای گزارش عینی خود شناخته شده است. از این رو محققان تصمیم گرفتند این سوال را به صورت سیستماتیک با استفاده از دادههای مشاهدهای در مقیاس بزرگ بررسی کنند.
کمترین پوشش رسانهایمحققان 223 هزار و 587 خبر از 288 رسانه آمریکا را از وبسایت Altmetric.com تجزیه و تحلیل کردند. این وسایت پستای آنلاین را درباره مقالات تحقیقاتی رصد میکند. اخبار منتشر شده از سال 2011 تا 2019 تعداد 100 هزار و 486 مقاله علمی را پوشش داده است. محققان برای هر مقاله، روی نویسندگانی متمرکز شدند که بیشترین شانس ذکر شدن نامشان را داشتند: اولین نویسنده، آخرین نویسنده و سایر نویسندگان. آنها محاسبه کردند که نویسندگان هر چند وقت یک بار نامشان در مقالات خبری ذکر شده است. سپس از یک الگوریتم برای استنتاج قومیت نویسندگان استفاده کردند و متوجه شدند که روزنامهنگاران گاهی اوقات به قومیت آنها برای ذکر نامشان در پوشش خبری تکیه میکنند. به طور مثال، مشخص شد که نویسندگانی با نامهای انگلیسی مانند «جان براون» یا «امیلی تیلور» بیشتر از بقیه در رسانهها ذکر شدهاند. آنها همچنین 9 گروه قومیتی بزرگ را با هم مقایسه کردند.
محققان دریافتند که شانس دیده شدن نویسنده اول مقاله در یک خبر 40 درصد است. با این حال، احتمال ذکر نام نویسندگانی از اقلیت کمتر در مقایسه با نویسندگانی که نام انگلیسی دارند، به طور قابل توجهی کمتر بود. این تفاوت برای نویسندگانی با نامهای آسیای شرقی و آفریقایی بارزتر بود. آنها به طور متوسط 15 درصد کمتر در رسانههای علمی آمریکا در مقایسه با کسانی که نام انگلیسی داشتند، ذکر یا نقل شده بودند.
این ارتباط حتی پس از در نظر گرفتن عواملی مانند موقعیت جغرافیایی، وضعیت نویسنده متناظر، موقعیت نویسنده، رتبه وابستگی، اعتبار نویسنده، موضوعات تحقیق، تأثیر مجله و طول داستان ثابت است.
و نابرابری بین انواع مختلف رسانهها، از جمله ناشران بیانیههای مطبوعاتی، اخبار عمومی و آنهایی که محتوای متمرکز بر علم و فناوری دارند، وجود دارد.
عوامل عملی و انتخاب زبانمحققان میگویند: اول و مهمتر از همه، عدم حضور دانشمندان با نامهای آسیای شرقی و آفریقا ممکن است به دلیل چالشهای عملگرایانهای باشد که روزنامهنگاران مستقر در آمریکا در مصاحبه با آنها مواجه هستند. عواملی مانند تفاوت منطقه زمانی برای محققان مستقر در خارج از کشور و تسلط واقعی یا درک شده انگلیسی میتواند نقش داشته باشد، زیرا یک روزنامهنگار در مهلت مقرر باید خبرش را آماده کند.
ما این عوامل را با تمرکز بر محققان وابسته به موسسات آمریکایی جدا کردیم. در میان محققان مستقر در آمریکا، مشکلات عملگرایانه باید به حداقل برسد، زیرا آنها در همان منطقه جغرافیایی روزنامهنگاران هستند و احتمالاً به زبان انگلیسی، حداقل در نوشتن، مهارت دارند. علاوه بر این، با توجه به اینکه توجه رسانهها به طور فزایندهای توسط مؤسسات آمریکا ارزش قائل میشود، احتمالاً این دانشمندان به همان اندازه به درخواستهای مصاحبه روزنامهنگاران پاسخ خواهند داد.
حتی زمانی که محققان فقط مؤسسات آمریکا را مد نظر گرفتند، تفاوتهای قابل توجهی در ذکر و نقل قول برای نویسندگان غیر انگلیسی یافتند؛ بهویژه، نویسندگانی با نامهای آسیای شرقی و آفریقایی در مقایسه با همتایان خود با نام انگلیسی، چهار تا پنج درصد کاهش در نرخ ذکر را تجربه میکنند. این نتیجه نشان میدهد که در حالی که ملاحظات عملگرایانه میتوانند برخی نابرابریها را توضیح دهند، اما همه آنها را در نظر نمیگیرند.
محققان همچنین دریافتند که روزنامهنگاران همچنین تمایل بیشتری به جایگزینی وابستگیهای سازمانی به جای دانشمندان با نامهای آفریقایی و آسیای شرقی دارند؛ به عنوان مثال، ذکر دانشگاه میشیگان برای آنها معتبرتر از ذکر دانشگاه های دیگر است. این اثر جایگزینی نهاد، بر یک سوگیری بالقوه در بازنمایی رسانهای تأکید میکند، جایی که ممکن است دانشمندان با نامهای قومیتی اقلیت کمتر معتبر یا مستحق شناسایی رسمی تلقی شوند.
چرا برابری در گفتمان علم اهمیت دارد؟بخشی از عمق پوشش اخبار علمی بستگی به این دارد که چگونه محققان به طور کامل و دقیق در خبرها به تصویر کشیده شوند، از جمله اینکه آیا دانشمندان با نام ذکر شدهاند یا خیر و تا چه حد سهم آنها از طریق نقل قول برجسته میشود. همانطور که علم به طور فزایندهای جهانی میشود و زبان انگلیسی به عنوان زبان اصلی آن است، مطالعه ما اهمیت نمایندگی عادلانه را در شکل دادن به گفتمان عمومی و پرورش تنوع در جامعه علمی برجسته میکند.
محققان میگویند که تفاوتها در مرحله اولیه انتشار علم، زمانی که روزنامهنگاران در حال انتخاب مقالات تحقیقاتی برای گزارش هستند، بیشتر باشد. درک این تفاوتها به دلیل چندین دهه یا حتی قرنها تعصب ریشهدار در کل خط تولید علم، از جمله اینکه چه کسی بودجه تحقیقاتی را دریافت میکند، چه کسی در مجلات برتر منتشر میشود و چه کسی در خود نیروی کار علمی نمایندگی میکند، پیچیده است.
روزنامهنگاران از مرحله بعدی فرآیندی را انتخاب میکنند که تعدادی نابرابری در درون آن وجود دارد. بنابراین، پرداختن به نابرابریها در نمایندگی رسانهای دانشمندان تنها یک راه برای تقویت فراگیری و برابری در علم است. اما این گامی در جهت به اشتراکگذاری دانش علمی با مردم به روشی عادلانهتر است.
انتهای پیام/
نسترن صائبی صفت کد خبر: 1228583 برچسبها آمریکامنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: آمریکا روزنامه نگاران دانشمندان با نام رسانه ها آسیای شرقی پوشش خبری رسانه ای چه کسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۲۰۴۹۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندانی شدن یک معلم بهخاطر تشابه اسمی با یک فرمانده
به گزارش تابناک به نقل از فارس، یکی از آزادگان دفاع مقدس، خاطرهای در مورد شرکت در عملیات والفجر مقدماتی به همراه معلمش تعریف میکند.
به دلیل تشابه اسمی آقای معلم با یکی از فرماندهان وقت سپاه شوش بنام احمد خنیفر، بعد از اسارت او را در بغداد از جمع دیگر اسرا جدا کردند و او را به مدت ۳ سال در زندان انفرادی شعبه پنجم استخبارات وزارت دفاع عراق در سختترین شرایط نگه داشتند.
آزاده دفاع مقدس «بهروز نصراللهزاده» که از شاگردان این آقای معلم بود و باهم در عملیات والفجر مقدماتی به اسارت بعثیها در آمدند. او درباره دوران اسارت و کارهایی که این معلم در اسارتگاه بعثیها میکرد، اینگونه روایت میکند:مرحوم حاج کاظم، معلم علوم ما در مدرسه (اِلبارتی سابق) در هفتتپه بود. در عملیات والفجر مقدماتی من و آقای معلم در جنگل عمقر در ۸۰۰ متری مرز ایران و عراق بودیم. قبل از عملیات والفجر مقدماتی در بهمن ۱۳۶۱ نیروها در حال استراحت بودند.
من و حاج کاظم خوابمان نمیبرد و باهم صحبت میکردیم. درباره مسائل خرمشهر و همرزمانمان صحبت میکردیم. حدود ۵ و نیم صبح بود که دیدیم خمپارهای به اطراف ما اصابت کرد. حاج کاظم گفت: «با این خمپارههایی که به طرف ما میآید، دشمن فهمیده عملیات داریم. خودمان را آماده کنیم، یا شهید میشویم یا اسیر!» حدس آقای معلم درست بود. ما در خاک ایران محاصره شده بودیم.
در این عملیات تعداد زیادی از همرزمانمان شهید شدند که من و آقای معلم به اسارت بعثیها درآمدیم. بچهها در اسارت به آقای معلم، «دایی کاظم» میگفتند. ما در اسارت، بچههایی را میدیدیم که بیسواد بودند و که دایی کاظم در آنجا به آنها حروف الفبا یاد داد. او به دیگر دانشآموزان تاریخ اسلام، جغرافی و علوم درس میداد. نحوه تدریس هم به این شکل بود که آقای معلم درس میداد و میگفت: «هر کسی بتواند در طول یک ماه این مطالب را یاد بگیرد، من مدرک به او میدهم.» حاج کاظم حتی نمره هم میداد.
تا ۲ سال اول تدریس در اسارت توسط حاجکاظم، خبری از کاغذ و مداد و خودکار نبود و محدودیت داشتیم. اما اینطور نبود که تسلیم شویم. ما در اسارت بستههای کارتن پودر رختشویی را در آب خیس میکردیم و این مقواها به لایههای نازکتر تبدیل میشد. بعد از خشک شدن، از این کاغذها برای نوشتن استفاده میکردیم.
یکی دیگر از کارهایی که برای آموزش میکردیم، این بود که خاک را داخل پارچهای ریخته بودیم و آن خاک را روی زمین میریختیم و میشد، یک سطح صاف. بعد آقای معلم با دسته قاشق روی خاک مینوشت و به اسرا درس میداد. در واقع آن سطح برایمان کاربرد تخته سیاه را داشت. آقای معلم درس که میداد، دانشآموزان را صدا میزد و میگفت: «بیایید، پای تخته!».
این نکته را هم بگویم که نگهبانان بعثی تجمع بیشتر از ۵ ـ ۴ نفر را ممنوع کرده بودند. آقای معلم به همین جمع تدریس میکرد و سپس نوبت گروه دیگری میشد. ما سیستم آموزشی در اسارت را مدیون زحمات مرحوم حاج کاظم هستیم. او سال گذشته بخاطر آسیب جدی که در اسارت به کلیههایش وارد شده بود، درگذشت.